یحیی خانیحیی خان، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 4 سال و 3 روز سن داره
داداش امیرعباسداداش امیرعباس8 سالگیت مبارک
دوستی من و سپنتادوستی من و سپنتا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
دوستی من و امیرعباسدوستی من و امیرعباس، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

پسری از جنس آتش

چشم هارا باید شست جور دیگری باید دید

قرنطینه ی بیخودی

سلام علیک دوباره اومدم اطره بنویسی ما تو قرنطینههر طوری که بشه سرمون گرمه مثلا یه تفنگ دارم گلوله ش یلی بزرگه{فلاسک قدیمی مون بود سرو تهش رو کندم} یا تفنگ اسیدپاش{شیشه شور} ازیافت زباله بهراحتی انجام میشه کاپوچین خیلییییییییییییی تو بلوکمون طرفدار داره دیروز لیگ برگزار کردیم لیگ هشت نفره 4 نفر اومدن الا دو به دو دواره دونفر اومدن الا و دوباره مسابقه امیرعاس اول شد اللته چهار ار لیگ برگزار کردیم 1 بار من اول شدم 2 بار عباس و 1 بار رضا کلهم بازی خوبی ود امروز لیگ سرعتی داریم دیروز 7 9 11 13 کارته بازی کردیم  امروز گفتم لیگ سرعتی رگزار میکنیم 1 کارته بازی میکنیم🙂 یکی از مبلامون رو برگردوندیم شده...
31 ارديبهشت 1399

شعر سعدی

                             ای ساربان آهسته رو کارام جانم می‌رود                     وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود                      من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او                گوی...
31 ارديبهشت 1399

دردودل های خرداد ماهی{صحبتی کوتاه آخر اردیبهشتی}

خدا را شکر که خوشحالم و ازت میخوام که بقیه شاد باشن خدایا شک رت که خوشبختم  و ازت خوشبتی هموطنانم و را آرزو دارم🙂🙂 خدا شکر که سلامتم و ازت سلامتی هموطنانم را آرزو دارم خدایا شکرت که موفقم و ازت موفقیت هموطنانم را آرزو دارم خدایا شکر که آرامش دارم و ازت آرامش هموطنانم را آرزو دار م ------------------------------------------------------------------------------------------------------ سلام لاخره این اردیبهشت با اتفاق های قشنگش تموم شد نمیدونم خوشحالید یا نه ولی من خوشحالم چون زندگی میکنم دنیا دو روزه بیاید زندگی کنیم ...
30 ارديبهشت 1399

این روزهای طلایی

این روزها آرام میگذرد خوشحالم با طعم زندگی رداد داره شروع میشه و ما هم به دوچرخه مان میرسیم دیگر دارد گرم میشو و مادرم میخواهد اجازه دهد شب در بالکنمان بخوابم جای ا صفاییه الا دارم یک طالی بسیار آبدار میخورم{دلتون نخواد} میگم آبدار یعنی آبدار ها چاقو رو که زدیم توش آب طالی  فواره زد برخلاف تمام کسانی که حوصله شان سر رفته من سرم گرم است بیشتر به اطر: 1-کاپوچین 2-کتاب 3-بازی با دوستام 4-اغمون 5-وبلاگم 6-تبلتم اینا دلایلش بود میگم کتابم نه کتاب معمولی ها تام گیتس بهترین کتاب سال 2012 2013 ----------------------------------------------------------------------------- هوای اراک طو...
29 ارديبهشت 1399

نامه ای برای گیلاس

این عنوان اسم بازی آی که احسان آورد پائین بازی کنیم خیلی باحال بود  حالا نمیدونم داریدش یا نه ولی باحال بود به بچه ها گفتم منم کاپوچینو میارم خیلی باحاله نامه ای برای گیلاس هم باحال بود ها کلا یک کارت داشتی نباید لو می دادی من بار اول زن همسایه بهم افتاد زن همسایه خاصیتش اینه کارت یک نفرو ببینی بعدش که کارت برداشتم راننده تاکسی بهم افتاد(شانس ما) البته اونم خاصیت باحالی داره کارت یه نفرو حدس میزنی اگ درست باشه میده بیرون اگر نه که هیچی یکی از بچه ها عمه داشت خاصیت عمه اینه که کارتت یه نفرو ببینی اگه عدد کارتش از تو کمتر بود اون اون میده بیرون اگه نه که مخلصیم خودمون می ریم ب...
28 ارديبهشت 1399

کاپوچین باز

تازه درک کردم که بازی کاپوچین به همین را حتی ها هم نیست مثلا تصویر داده گرگ سبز و خروس قرمز و کلاغ سیاه و سگ آبی از هم آویزانند جوجه زرد نگاهشون میکنه تازه زدن رو زنگم راحت نیس  با دوستم یه بار بازی کردم یه سال پیش{کاپوچین رو داشت}هی میزد رو زنگ خودش میکوبید رو زنگ از صدای جیغ داداشمم بیشتره ولی عاشق صدای زنگشم کرنومتر دارم یه دسته کارتو انتخاب کردم شروع کردم چیدن سر 3:59 ثانیه 1 ثانیه به 4 این روزا آهنگ نگارم و ماه و ماهی حجت اشرف زاده رو گوش میکنم صداش عالیه تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی{این ماهی اولی معنی ماه هستی میده} اندوه بزرگیست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نیشابو...
28 ارديبهشت 1399

معما داریم معما

ببینید میتوانید فقط با یکبار خواندن این معما جواب سوال را دهید اگر توانید پاسخ دهید آی کیو شما بالای 145 است و اما معما: هفت برادر در یک    جزیره زندگی میکنند برادر اول مشغول شنا در اقیانوس برادر دوم مشغول درست کردن کباب برادر سوم مشغول حل کردن پازل برادر چهارم در حال بازی تنیس برادر پنجم در حال شکستن چوب و برادر ششم در حال درست کردن آتش است برادر هفتم مشغول چه کاریست؟ گودبای
27 ارديبهشت 1399

این روزای مزخرف{نه چندان}

سلام امیدوارم همیشه وب باشید  با اینکه این روزا میتونم خوش بگذرونم یک ریزه مزخرفم هست چون:پارسال این موقع سیلی از بچه ها پایین بود و همه تو دل هم بازی میکردیم الان شدیم 19 ضلعی که طول هر ضلع آن 2 متر است یعنی خدایی اینو منم درک نمیکنم 🙂ولی خوشحالم چون بلاخره میتونم رم با سپهر بازی کنم سپهر همان دوست باغمان است قبلا مامانم میگفت مبتلا زیاده نمیشه دیروز بلاخره رفتم{با ماسک و دستکش} سپهر هم یک خورده دودلی داشت برم نرم برم نرم برم نرم آرشم اومد تبلتو آوردم ارباب جنگو که بهش نشون دادمکف کرد گفت حتماااااااااااااااااااااا نصبش میکنم یه ازی ام به ام معرفی کرد کلاچ اگه وا...
27 ارديبهشت 1399